همیشه یکی هست که آروم تر از بقیه می کنه تو بوق که دوست داره , همیشه یکی هست که بیشتر از همه دوست داره و کمتر از همه رو می کنه ... کی می دونه شاید اون بیشتر منو دوست داشته باشه ونگه! (این جمله از خودشه). تا حالا شده برسین به دو تا احساس کاملا متفاوت که البته بعدا کشف می شه که اینها از ریشه های شیزوفرنیت بیرون نیومده و برای خودش یه سری دلایل شرو ور ام داشته, از قبیل اینکه یه روز دیوونه وار می خواشو روز دیگه می گی گور پدرش مگه بقیه که آخر ادعا بودن چه گلی به سرت زدن که این یکی که حتی ادعاش رو هم نداره بزنه!!(کنایه از اینکه می گه:" برام مهم نیستی!") خلاصه نمی دونم همیشه می خوام که اندازه ای که اون دوستم داره دوستش داشته باشم و البته بدون که کور خوندی حتی اگه عاشقتم باشم اگه بخوای بذاری بری میذارم بری و حتی پشتتم که نگاه کنی چشمایی که از دوریت داغونن رو کور می کنم تا نفهمی که برای همیشه منتظرتن....... دیگه اینا آخرای حرفامه که بهت می گم !! دیگه دارم عادت میکنم مثه خودت شمو دیگه نگم که دوست دارم , می دونی که اگه بگم یه کاریو می کنم انجامش خواهم داد.
دلم گرفته با هیچ توالت بازکنیم نمی تونم بازش کنم! هرچی که حساس تری بیشتر داغونت می کنن, احساس های متناقض دارن دیوونم میکنن می خوام برم برم برای همیشه, کی اونقد بی قید و شجاع می شم که بگم گور مرگ همتون!! می دونی یه اخلاق گندی دارم اونم اینکه یا باید بمونمو بذارم دهنمو سرویس کنن یا می ذارم می رم برای همیشه با یه تف گنده تو صورت گذشتمو آدم های توش! چیه فکر می کنید خیلی زندگی سختی داشتم ؟ اونقد بهم ظلم شده که دارم از ناراحتی می ترکم؟! نه داداش,از این خبرا نیست من مار خوردم تا افعی شدم! الانم اونقد گند کاشتم تو گذشتمو در حق اینو اون که می خوام پشت کنم به همشونو ادای آدم های خوبو در بیارمو , خودمو برای هر خری که این شرو ورا رو می خونه لوس کنم!!! بهتره هممون کاسه کوزه ها مون رو جمع کنیم چون اگه نکنیم یه روز قاطی می کنم می زنم زیر کاسه کوزه همتون فهمیدین؟؟؟ یا حالیتون کنم!؟
آره خیلی وقته دیوونه نشده بودم, اینجا آخرین جایی که می تونم خودم باشم! یه trash که بازیافتم نمی شه!